Sunday, February 13, 2005

گلاب به روتون

یکی از بامزه ترین سوتی هایی که دادم وقتی بود که با امیر شهبازی رحمت ا... الیه و رضا داشتیم میرفتیم مالزی برای یکی از ترینینگ های شرکت. هواپیمایی امارات بود و مهمانداران بسیار مهربون. نمی دونم شاید این موضوع رو اون موقع به امیر و رضا نگفتم چون خیلی ضایع بود. موضوع اینه که وسطای کار ما بهمون فشار اومدو گلاب به روتون رفتیم دستشویی. قبل از خاتمه فعالیت و جهت اگزمین (یک) کردن اوضاع که از خصوصیات بارز منه دکمه تخلیه رو زدم. تا اومدم ببنیم چه نتیجه ای حاصل شده این خانم مهماندار امدو تق تق تق در زد. ما هم نصفه بالا نصفه پایین در و وا کردیم که بله بفرمایید. فکر کردم هواپیما داره سقوط میکنه و مردن ما هم داره به گند کشیده میشه؟ ایشون خیلی محترمانه پرسیدند دو یو هَو انی پرابلم سر؟ منم هاج و واج گفتم نو و در و بستم. یه چند تا فحش هم به این زنیکه احمق دادم که یارو دیونست. رفتم سراغ اینوستیگیت کردن دکمه تخلیه و اینکه اینو فشار بدی چی میشه. دوباره یارو شروع کرد به در زدن. گفتم بابا حتما وضع یکی خیلی اضطراری و منم زیادی طولش دادم. دوباره با هر مصیبتی بود پاشدم درو واکردم و دوباره همون سوال و جواب احمقانه وکسی رو هم ندیدم که در حال پیچش باشه. اینبار قبل از فشار دادن دکمه حس ششمم و اون هوش سرشارم گفت که یه ارتباطی بین این دکمه و این خانم مهماندار هست. کل قدرت پرابلم سالوینگم رو به کار انداختم. اول فکر کردم شاید بالای یه منطقه مسکونی هستیم و نباید این دکمه تخلیه رو فشار بدیم ولی به نظرم از سازندگان ارباس بعید اومد این مشکلو حل نکرده باشم که یهو دیدم به این سازندگان ارباس اونقدر هم باهوش نیستند. آخه عکس یک میهماندار با دامن مینی ژوپ رو روی این دکمه تخلیه گذاشته بودند.
Examine-1

No comments: