داشتم فکر می کردم که این مرض عکاسی از کجا افتاد به جون این زمین شناس های دانشگاه تهران. کلا بچه های زمین شناسی به عکاسی علاقه دارند چون کتاب های زمین شناسی پر هستند از عکسهای بی نظیر که یک پدیده نادر رو نشون میدن که یک گوشه دنیا دیده شده و مثالی میشه برای همه آدمهای دیگه که شانس دیدن اون پدیده رو نداشتند. این حس که یک چیزی ساطع کنی که دهن همه باز بمونه به تنهایی کلی انگیزه هست برای عکاسی. اما این کرم عکاسی توی دوره دوستای ما خیلی قویتر بود. من شخصا متاسفانه همیشه ته خط بودم چون یا پولم نمی رسیده دوربین خوب بخرم یا خسیسیم میومده. این عکسهای الانمم هم همه با یک کانون ای 80 چهار م پ می گیرم. این همون موقع که خریدم تراکتور بود. از نظر استعدادی هم نمی دونم کجا هستم چون هیچ وقت بازخورد جدی نگرفتم و جدی دنبالش نکردم. اما چند تا از دوستان عکاس خوبی شدند که هر چند حرفه عکاسی رو دنبال نکردند، ولی هر وقت بخواهند می تونند زندگیشون رو از این راه بگذرونند. منشا مرض اما از این دوست دورادور و هم دانشگاهی سال بالایی، آرش شریفی بود که هرچند هیچوقت حتی یک گپ درست حسابی هم با هم نداشتیم، من همیشه تو دلم تحسینش می کردم و کارهاش رو دنبال می کردم. در واقع کارهای آرش اونقدر قشنگ بود و منحصر به فرد که برای خودش یک جریان عکاسی تو گروه زمین شناسی راه انداخت. (البته بگم اینا مربوط به عهد عتیق یعنی حدود ده دوازده سال پیش میشه). چند وقتیه که آرش شروع به عکاسی نمای نزدیک!؟ کرده (اگه اصطلاحش درست باشه) که من خیلی بهش علاقه دارم و تمام قسمتهای قابل سوختن من ( مثل دماغ و جگر) رو می سوزونه (البته این عکسها به زمین شناسی ربطی نداره).
از جمله آدمهایی هم که این خط رو گرفتند و خودشون اینکاره شدند علی بود که کارهاش هوش از سر می پرونه. این مجید رو هم خودتون یه جایی گوشه دلتون جا بدید.
1 comment:
Ali joon sharmandeh kardi! You now have access to some of the most beautiful national parks in the world!! Get your frozen arse (as you Queen lovers used to say!) moving and take some photos and post them. There's an intrinsic tendency for all geologists to become photographers, or vice versa!!
Cheers
Post a Comment