Tuesday, May 22, 2007

گمشده در شهر

این داستان ماشین خریدن ماست. من و مری به رهبری من تخصص ویژه ای در گمشدن در شهر داریم. این تخصص حاصل مدتها ممارست در وطن بوده که حالا با همون کیفیت به کلگری منتقل شده. ما می تونیم به روش های مختلف گم بشیم. این البته بد نیست چون آدم کلی جاهای جدید یاد می گیره. اما، توی کلگری گم شدن اصلا شوخی نیست. یک مورد رو با ایران مقایسه می کنم. تجسم کنید یک روز زیبای بهاری در حالی که دمای هوا حدود 10 درجه بالای صفر هستش. تصمیم میگیرید برید خونه دوستتون که در گوشه شمال غربی شهره. ماشین ندارید و می خواهید با اتوبوس برید. برنامه ریزی می کنید و می رید ایستگاه. اما اتوبوس طبق برنامه نمیاد. از اینجا سناریوی تهران و کلگری از هم جدا میشه. توی تهران احتمالا تا حداکثر ده دقیقه دیگه اتوبوس بعدی میاد. اگه هم نیاد خیلی راحت یه تاکسی می گیرید و این حداکثر 5 دلار یا چهار هزار تومان هزینه داره. اما توی کلگری اتوبوس بعدی یک ساعت دیگه میاد چون آخره هفته هستش. (وسط هفته هم تعریفی نداره چون نیم ساعت طول میکشه تا اتوبوس بعدی بیاد). دوستتون منتظره و نمیشه یک ساعت دیگه صبر کنید تا اتوبوس بیاد که بعدش نیم ساعت هم طول بکشه برسید اونجا. تازه هوای ده درجه وقتی همراه باد باشه مثل 5 درجه به نظر میاد و توی این هوا اصلا نمیشه یک ساعت منتظر شد. اگه بخواهید تاکسی بگیرید حداقل 20 دلار براتون آب می خوره. دوستتون تماس میگیره و میاد دنبالتون. این براش حداقل پنج دلار آب میخوره.

حالا یک مورد دیگه. ایندفعه اتوبوس رو از دست نمی دید. ولی ایستگاه رو پیدا نمی کنید. اتوبوس با زنگ شما توی ایستگاه بعدی نمی ایسته. ایستگاه بعدی بعد از یه بیابون بزرگ و وسط یه بزرگراه. توی ایران فقط تاکسی میگیرید. توی کلگری سعی میکنید یک ایستگاه پیاده برگردید. بیست دقیقه راه میرید. هنوز به وسط راه هم نرسیدید. هوا سرده و باد تقریبا سرعتتون رو نصف میکنه. زنگ میزنید به دوستتون و پنج دلاره دیگه بهش ضرر می زنید.

نتیجه اخلاقی اینه که هفته دیگه با تمام قوا دنبال ماشین می گردید و یکی میخرید.

خوب اینا برای ما اتفاق افتاد!

No comments: