no country for old men
بود. موضوع فیلم و این تم که حتی آدمکشها هم دیگه عوض شدند و آدمکشی هم دیگه مثل قدیم نیست و اینکه آدمهای نسل قبل همیشه دربرابر تغییرات نسل جدید گیج و مبهوت هستند جالب بود. قاتلی که با پیستول گاو کشی با خونسردی آدم میکشه فراتر از تصورات یک کلانتر نیمه وسترن هستش. مشکلی که با فیلم داشتم لهجه تگزاسی بود که باعث می شد نصف حرفها را نفهمم. باید یکبار دیگه فیلم را با کیفیت بهتر ببینم.
ضمنا من یک مشکلی با کل فیلم هایی که تم پلیسی دارند دارم. اینکه هر وقت کارگردانها دلشان می خواد پلیس را مجموعه ای گیج و گول نشان میدهند که هیچ کار خاصی برای گرفتن آدمی که چنیدن نفر را کشته نمی کنند و هر وقت هم بخوان تمام پلیس را بسیج می کنند تا قاتل یک بچه را دستگیر کند. بنظرم مفهوم زیادی گشاد گرفته شده. اگه الان کسی فیلم بسازه و تمش این باشه که بخاطر عدم دسترسی به کسی یک موضوع دراماتیک اتفاق افتاده واکنش بیننده چه خواهد بود؟ نمی گن بابا وقتی موبایل هست دیگه این چیزا بی مفهومه؟ اما کسی به موضوعات مربوط به پلیس حساسیت نشون نمیده. انگار که هر چیزی ممکنه.
Body of lies
را توی سینما دیدم و بهتر از چیزی بود که تعریف می کردند. کلا فیلم گیشه ای بود ولی ساختش روان بود و آدم احساس دست انداز توی کارگردانی نمی کرد. برخلاف چیزی که ار بقیه شنیدم عربها را احمق و وحشی نشان نمی داد بلکه هر دو روی این آدمها را نشان می داد. هم هانی سلام و نیروی های امنیتی اردن و هم افراد القاعده را باهوش نشان داده بود و بیشتر آمریکایی ها را کودن، بی خبر از دنیا و از خود راضی نشان می داد (هافمن). و البته وحشی گری های بنیاد گراها را نشان می داد که می تونم بگم لطیفتر از واقعیت بود ضمن اینکه آمریکایی ها و بقیه را هم بی تقصیر نشان نمی داد.
صحنه هایی که از امان نشان داد بخصوص اولین صحنه آنقدر به نظرم زیبا آمد که هوس کردم برم اردن! و البته دبی هم همونجوری که هست و خیلی مدرن تر از خیلی از شهرهای آمریکایی نشان داده شده بود.