هفته گذشته هفته شلوغی بود. ترافیک کارها باعث شد دوباره کمی گندکاری کنم. اصلا انگار سر امتحان میان ترم گندکاری کردن دارد یک عادت میشود. ساعت پنج رسیدم به کلاس و با تعجب دیدم کسی تو کلاس نیست. مثل *** که **** می دویدم اینور آنور و از دانشکده مهندسی به آی سی تی و بر عکس. تا اینکه بعد از پنج دقیقه یک آقایی که نمی دانم به چه دلیلی آنجا بود از من پرسید داری دنبال امتحانی که باید توی این کلاس باشد می گردی و بعدش هم گفت که امتحان آن سر دانشگاه برگذار می شود. واقعا فکر می کنم این آقاهه را خدا رسانده بود. خلاصه که بعد از کلی پرس و جو کلاس را پیدا کردم و وقتی سر کلاس رسیدم حدود پانزده دقیقه از نود دقیقه امتحان گذشته بود. با تعجب دیدم که کسی کتاب باز نکرده و آقای استاد توضیح داد که امتحان کتاب بسته هستش و باید یک ورقه فرمول باخودم می آوردم. با بدبختی ورقه فرمول بغل دستیم را چند بار قرض گرفتم چهار تا از پنج تا سوال رو جواب دادم که نمی دونم اصلا چند تاش درسته.
گاهی وقتها احتیاج هست از این اتفاقات برایم بیفتد. یادم می آورد که اگر حواسم را جمع نکنم، اشتباه کردن خیلی آسان می شود. بینیم خدا چی می خواد
5 comments:
yani nemidonesti open book nist emtehan??
salam
khastam begam manam hamishe sar mizanama!
pishe ma biayn
Chashm Anaymous jan! Ma har rooz be weblog shoma sar mizanim. Faghat nemidonam to kodom yeki az on 10^n anonymous hasti. :D
Be Poone:
Na nemidonestam. In ostade hameye emtahanash open book bode dar 8 sale gozashte!
امیدوارم خیلی ایرونی بازی در نیارید در سال جدید ... !!!
Post a Comment