هادی در وبلاگش مطلبی نوشته بود و من یادداشتی در این باره نوشتم که از اصل نوشته طولانی تر شد. برای همین بخشی عمومیتر آن را اینجا می نویسم.
درباره تلخی ها و دیدن آنها نظر من این است که همیشه و در همه جا ضعف ها وجود دارد و خیلی ها هم این ضعف ها را می بینند. کاملا موافق هستم که بی کار نشستن در برابر کاستی ها درست نیست. اما با دو نکته موافق نیستم. اول اینکه یادآوری بیش از حد کاستی ها لزوما منجر به حل آنها نمی شود و بر عکس گاهی معدود آدمهای امیدوار را هم نا امید می کند. دوم اینکه به نظر من گرچه دیدن بدی غارها عاملی بوده تا ما الان در جایی که هستیم زندگی کنیم ولی بیشتر آنهایی که تغییری در زندگی بشر بوجود آورده اند آدمهایی بودند که بخش خوب قضایا در نظرشان بزرگتر بوده، مثل همین استیو جابز و بیل گیتس. البته نمی توانم انکار کنم بعضی بدبین ها هم بوده اند که کارهای بزرگی انجام داده اند و از دیدگاه بدبینی و حتی شکاکی دفاع کرده اند
" Only the Paranoid Survive, Andrew Grove"
هرچندامروز بعضی معتقدند نظریه های او باعث افت اینتل شد
خلاصه اینکه دیدن بدی ها لازم است چون بخشی از واقعیت زندگی هستند ولی افراط در آن باعث می شود فرصتهای موفقیت (واقعی) در بین هزارها ضعف نادیده گرفته شوند.
به نقل از برادرم که روانشناس است می گویم که تعداد آدمهای موفق در خوشبین ها بسیار بیشتر از بدبین ها است و البته تعداد آدمهای شکست خورده هم. برای اینکه خوشبینی باعث میشود این افراد مشکلات را کمتر از اندازه واقعی برآورد کنند و برای همین جرات اقدام کردن داشته باشند. حالت ایده ال یافتن راه نظام مندی برای در نظر گرفتن هر دو طرف قضیه است. کاری که خیلی از شرکتهای موفق در حال گسترش آن هستند
درباره تلخی ها و دیدن آنها نظر من این است که همیشه و در همه جا ضعف ها وجود دارد و خیلی ها هم این ضعف ها را می بینند. کاملا موافق هستم که بی کار نشستن در برابر کاستی ها درست نیست. اما با دو نکته موافق نیستم. اول اینکه یادآوری بیش از حد کاستی ها لزوما منجر به حل آنها نمی شود و بر عکس گاهی معدود آدمهای امیدوار را هم نا امید می کند. دوم اینکه به نظر من گرچه دیدن بدی غارها عاملی بوده تا ما الان در جایی که هستیم زندگی کنیم ولی بیشتر آنهایی که تغییری در زندگی بشر بوجود آورده اند آدمهایی بودند که بخش خوب قضایا در نظرشان بزرگتر بوده، مثل همین استیو جابز و بیل گیتس. البته نمی توانم انکار کنم بعضی بدبین ها هم بوده اند که کارهای بزرگی انجام داده اند و از دیدگاه بدبینی و حتی شکاکی دفاع کرده اند
" Only the Paranoid Survive, Andrew Grove"
هرچندامروز بعضی معتقدند نظریه های او باعث افت اینتل شد
خلاصه اینکه دیدن بدی ها لازم است چون بخشی از واقعیت زندگی هستند ولی افراط در آن باعث می شود فرصتهای موفقیت (واقعی) در بین هزارها ضعف نادیده گرفته شوند.
به نقل از برادرم که روانشناس است می گویم که تعداد آدمهای موفق در خوشبین ها بسیار بیشتر از بدبین ها است و البته تعداد آدمهای شکست خورده هم. برای اینکه خوشبینی باعث میشود این افراد مشکلات را کمتر از اندازه واقعی برآورد کنند و برای همین جرات اقدام کردن داشته باشند. حالت ایده ال یافتن راه نظام مندی برای در نظر گرفتن هر دو طرف قضیه است. کاری که خیلی از شرکتهای موفق در حال گسترش آن هستند
7 comments:
به دلالت شما؛ قسمت توضیح وبلاگ را کمی عوض کردم که باعث سوتفاهم نباشد.
salam
ba tashakor az sari k b webloge ma zadid.
ma naghshe ra digital gharar dadim. sazman analog mifrooshe. fargh daran. badam khode sazman digitalesh ro mizare ru shabake.
badesham mage in windows k shoma estefade mikonid az sahebesh ejaze gereftid? ya narmafzaraaye dige? sooe tafahom nashe. mikham begam chize badi nist.
http://azut.blogfa.com
درسته... نقد و نقادی و غرولند و ایراد گرفتن همه اش خوبه، به شرطی که راه حل هم ارائه شه، وگرنه می شه حرف مفت! آدم های موفق، افرادی هستند که حرف مفت نمی زنند ...
فکر می کنم بین خوش بینی و ساده لوحی هم تفاوت هست. ساده لوح ها شکست می خورند!
درسته... نقد و نقادی و غرولند و ایراد گرفتن همه اش خوبه، به شرطی که راه حل هم ارائه شه، وگرنه می شه حرف مفت! آدم های موفق، افرادی هستند که حرف مفت نمی زنند ...
فکر می کنم بین خوش بینی و ساده لوحی هم تفاوت هست. ساده لوح ها شکست می خورند!
موقع کامنت گذاشتن برای آقای "هادی" کامنت شما رو دیدم ( کامنت دومی تون...قبل از خودم). خیلی خوب بود. کاش حداقل 1000/1 جماعت حرف شما رو می فهمیدند ...
سوت و دست !
سلام
خوشبین بودن خوبه ولی خیلی وقتها شده که آدم از همین خوشبین بودنش تو زندگی لطمه بخوره و اون واقعیت رو نبینه شاید خوشبین بودن یه حدی داشته باشه آخه آدم اگر از ابتدای قضیه بخواد کلا همه چیز رو نسبت به اون موضوع مثبت ببینه دیگه منفی ها ش رو رد میکنه نمی دونم ؟
حرفتون درسته. همونطوری که گفتم به طور کلی خوش بینها بیشتر شکست می خورند ولی بیشتر هم موفق می شوند.
اما چیزی که من بیشتر منظورمه خوشبینی هشیاراه هستش یا بهترش واقع بینی مثبت. یعنی آدم واقعیت ها را ببینه و در عین حال دنبال جنبه های مثبت قضیه هم بگرده. طوی هر موقعیتی جنبه های مثبت و منفی هست. اما دادن وزن بیشتر به جنبه های مثبت در مقابل منفی هایی که در کنترل ما نیستند کمک میکنه در بیشتر شرایط نتیجه نهایی به سود ما و احتمالا دیگرانی که در بازی هستند باشه.
Post a Comment