چند روز پیش توی باشگاه بدنسازی ثبت نام کردیم و دیروز بالاخره اولین جلسه رارفتیم.
توی دوره ای که درس می خواندم و همزمان کار هم می کردم فرصت زیادی برای ورزش نبود و کار زیاد خانم همسر هم باعث شده بود حضرتشان کلا پایه ورزش نباشند. دلایل فیزیولوژیکی، تنبلی مفرط، سو تغذیه، درگیری های بین ترکیه و عراق، مسئله کشمیر و مصرف زیاد هندوانه باعث شده بود که توی آن دوره فعالیت فیزیکی من به مقدار کمی پیاده روی کاهش پیدا کند که ان هم به خاطر سرمای زمستان تعطیل شد. خلاصه اینکه وقتی بهارامسال رفتیم ایران همه بهم تبریک گفتند و ار اینکه پا به ماهم استقبال کردند.
مریضی دو هفته ای تو ایران باعث شد چند کیلویی از دست بدم و کمی به شکل عادی برگردم. این موضوع باعث شد کمی انگیزه پیدا کنم و همراه همسر یک رژیم غذایی انسانی را شروع کردیم که در کنار نان و گوشت شامل سبزیجات و میوه هم باشد. یک ورزش لخ لخکی را هم شروع کردیم که توی یک دوره شش ماه باعث شد کمی رو بیاییم. حالا که زمستان دارد میاد و فعالیت های خارج خانه سخت شده، تصمیم گرفتیم کمی جدی تر ورزش کنیم. در همین راستا و طبق معمول بعد از بازرسی تمام سالن های ورزشی شهر همان که اول دیده بودیم را انتخاب کردیم چون خیلی خوش مسیر است و سرویس حوله دارد!
دیدن آدمهای زیادی که برای سلامتیشان وقت و هزینه صرف می کنند انگیزه مهمی بود. حالا هدف من آمادگی برای دوچرخه سواری جدی تر درتابستان سال آینده، دویدن در حداقل یک ماراتن و "ریدیف کردن بیج بادی" توی چند ماه آینده است.
دویدن حس خیلی خوبی بهم میدهد بخصوص اگه تلویزیون جلوم باشه. تا چند ماه آینده می خواهم احساس خوب سالم بودن را به خودم برگردانم.
3 comments:
خیلی خیلی خوب کاری کردی یعنی بهترین کار آفرین آفرین آفرین ( یعنی من الان دارم تشویقت میکنم)
:D :D
این یعنی من خیلی تشویق شده ام
ترو خدا یه پست در میون در مورد ورزشکاریتون بنویسید، باشد که ما هم به خودمان بیاییم ... !
Post a Comment